عشق من....

انزلی چی آبای

گاهی از غم گاهی از شادی برایت می سرایم

گاهی از احساس همزادی برایت می سرایم


گاهگاهی نیز با این طبع شیرینی که دارم

می نشینم شعر فرهادی برایت می سرایم


قصه ی آن روزهای خوب را یا می نویسم

یا که با طبعی خدادادی برایت می سرایم


گیله مردی از تبار سبز شالیزارهایم

کز زمین و آب و آبادی برایت می سرایم


پشت این درهای بسته تاسحرهرشب نشسته

از طلوع صبح آزادی برایت می سرایم


مالک غمهای سلمانم که رنج بوذری را

با زبان سرخ مقدادی برایت می سرایم


از خدا ، از عشق ، از زن همانهایی که روزی

روزگاری یاد من دادی برایت می سرایم


آه می بینی عزیز من که من با دست خالی

زندگی را با چه استادی برایت می سرایم



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





نوشته شده در سه شنبه 17 اسفند 1389برچسب:,ساعت 19:43 توسط abay0181| |


Power By: LoxBlog.Com