عشق من....

انزلی چی آبای

گفتم: ببار ... ، گفت که باران گرفتنی ‌است

گفتم: دلم ... ، گفت: نگفتم شکستنی است؟


گفتم قشنگ ... ، گفت که نسبت به دیگری

در «عصر احتمال» قشنگی نگفتنی است


گفتم: اگر ... ، گفت: ببین! شرط می‌کنی ،

بازی شرط و عشق ، قماری نبردنی است


گفتم که من ... ، گفت: فقط تو ، همیشه تو

این من میان ما شدن ما ، نمردنی‌ است


گفتم که عشق ... ، گفت که قیمت نکرده‌ای؟

هر جای شهر را که بگردی ، خریدنی است


گفتم: تمام ...، گفت: شدم، می‌شدم، شده ‌...

صرف زمان ماضی هستن! نبودنی است


گفتم که مرگ ... ، گفت: اگر مرگ پاسخ است

این عشق ماندنی شما هم نماندنی است


گفتم: غزل ... ، گفت که این بیت آخر است

من عاشق تو نیستم و ... ناسرودنی است !



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





نوشته شده در 15 دی 1389برچسب:,ساعت 15:23 توسط abay0181| |


Power By: LoxBlog.Com