عشق من....
انزلی چی آبای
روت و می گردونی از من یعنی بغضت و نبینم
نظرات شما عزیزان:
می دونم پر از غروری تو عزیز نازنینم
دیگه مثل اون قدیما نمی گم چشات و وا کن
دیگه حتی نمی گم که توی قلبت من و جا کن
غم تو غم جنونه یه جنون عاشقونه
قطره ی اشک تو انگار داره از غصه می خونه
نشینه صورت ماهت روبروی چشم دنیا
نشکنه دل قشنگت توی هر امروز و فردا
پشت دیوار حقیقت میشه از غصه نلرزید
بین آدمای عاشق میشه قد کشید و خندید
بهترین حلقه ی اشک و واسه وصلمون گذاشتی
حلقه ای قشنگ تر از این واسه قلب من نداشتی
شرط دلدادگی با تو یه دل مست و جنونه
اینو پشت سر گذاشتی دیگه بازی سر جونه
جون من فدای عشقت اگه قابلم بدونی
کاش بلندترین سکوت و واسه وصلمون بخونی
Power By:
LoxBlog.Com |