عشق من....

انزلی چی آبای

گریه نمی‌كنم، نه این‌كه سنگم
گریه غرورم رو به هم می‌زنه
مرد برای هضم دلتنگیاش
گریه نمی‌كنه، قدم می‌زنه

گریه نمی‌كنم، نه این‌كه خوبم
نه این‌كه دردی نیست، نه این‌كه شادم
یه اتفاق نصفه ـ نیمه‌ام كه،
یهو میون زندگی افتادم

یه ماجرای تلخ ناگزیرم
یه كهكشونم، ولی بی‌ستاره
یك قهوه كه هرچی شكر بریزی
بازم همون تلخی ناب رو داره

اگر یكی باشه مَنو بفهمه
براش غرورم رو به هم می‌زنم
گریه كه سهله، زیر چتر شونه‌ش
تا آخر دنیا قدم می‌زنم



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





نوشته شده در 30 تير 1389برچسب:,ساعت 21:20 توسط abay0181| |


Power By: LoxBlog.Com