رفتم از تنهایی بیرون کسی فریادمو نشنید
گریه تنها مونسم بود یکی یک خنده نبخشید
چشمام هیچی نمی بینن ، تو دلم خشکیده حسرت
دستام از عاطفه دوره ، تو دلم پر از ندامت
خسته ام ، خسته ام
این دفعه بارمو بستم
رفتم ، رفتم
تا نهایت
زندگی برام تمومه
دیگه فردا تو کتابام، مثل قبل معنا نداره
با سلام خدمت شما بازديدكننده گرامي ، به اين وبلاگ خوش آمديد . لطفا براي هرچه بهتر شدن مطالب اين وبلاگ ، ما را از نظرات و پيشنهادات خود آگاه سازيد و به ما در بهتر شدن كيفيت مطالب وبلاگ ياري رسانيد
تبادل
لینک هوشمند
برای تبادل
لینک ابتدا ما
را با عنوان
sher و
آدرس
abay0181.LoxBlog.ir لینک
نمایید سپس
مشخصات لینک
خود را در زیر
نوشته . در صورت
وجود لینک ما در
سایت شما
لینکتان به طور
خودکار در سایت
ما قرار میگیرد.